GO AFTER THE MOON AND CATCH YOUR DREAM

فهرست مطالب

کدوم نوع مهاجرت برای من مناسبه؟

محمود و احمد خیامی، سوار بر پیکان امید

محمود و احمد خیامی، سوار بر پیکان امید

از زندگی موسسان ایران ناسیونال باید درس‌ امید بگیریم

چندبار می‌شه زمین خورد، بلند شد، خاک رو از روی تن تکوند و دوباره راه افتاد؟ اگر از خانواده خیامی می‌پرسیدیم، احتمالا هیچ محدودیتی قائل نبودن!

چه پدر خانواده، سید علی‌اکبر که روس‌ها دار و ندارش رو بردن و چه محمود و احمد، پسران خلف!

وقتی همه کامیون‌های سید علی‌اکبر در جریان جنگ جهانی توسط روس‌ها مصادره شد، محل نگه‌داریشون در طرقبه مشهد که خوشبختانه نمی‌شد با خودشون ببرن، تبدیل به گاراژ شد. این یعنی همه چیز از صفر!

احمد و محمود خیامی عشق ماشین و البته عشق پیشرفت، حاضر بودن توی این گاراژ ماشین بشورن تا از نزدیک ماشینای گرون‌قیمت رو ببینن. اما پدر تاکید داشت بچه‌ها درس بخونن و یادگیری متوقف نشه چون می‌خواست پسرانش تحصیل‌کرده و بعد کارمند بشن؛ شغلی که حداقل همه دستاوردش یک‌شبه به باد نمی‌ره!

پسرها درس خوندن رو متوقف نکردن اما زور امیدشون بیشتر از زور شکست‌ها بود و به کارمندی راضی نشدن.

مهرماه ۱۳۴۱ بود که احمد خیامی با شرکت روتس ارو (کرایسلر امروزی) قرارداد بست و همزمان محمود در تهران با سرمایه‌ای حدود ۱۰ میلیون تومان پیگیر تاسیس کارخانه ایران‌ناسیونال بود تا بعد از این قرارداد، گل سرسبد خیابونای ایران، «پیکان» متولد شه.

موسسان ایران ناسیونال همگی از خانواده خیامی بودن: علی‌اکبر، احمد، محمود و مرضیه خیامی و زهرا سیدی رشتی. ایران ناسیونال کارش رو با مونتاژ اتوبوس شروع کرد و بعدتر با همکاری احمد و محمود خیامی، پیکان هم وارد صحنه شد.

سرمایه ایران ناسیونال پس از یازده سال به چیزی حدود ۲ میلیارد تومان رسید و این یعنی معجزه! محمود خیامی که حالا دیگه تنهایی کار می‌کرد آرزوهای بزرگی در سر داشت و به خودروی برقی هم فکر می‌کرد  اما از بد روزگار، اوضاع سیاسی و اقتصادی مناسب نبود و محمود که حالا کارنامه‌ای درخشان از ایران ناسیونال و مشارکت در تاسیس چندتا کارخونه تا تاسیس بانک صنعت و معدن و فروشگاههای زنجیره‌ای کورش داشت، ترک وطن کرد.

برای یه سرمایه‌گذار خیلی سخته همه‌چیزش رو بذاره و بره؛ حتی آرزوهاشو! اما محمود خیامی حتی این تهدید رو تبدیل به فرصت کرد و این بار نبوغ فروشندگیشو به کار بست و حالا در آمریکا و انگلستان چندین نمایندگی فروش مرسدس بنز رو در اختیار داره. اون حتی به عنوان یه مهاجر هم تبدیل به شهروندی شد که ازش تقدیر و تشکر شه.

در کنار همه اینا، «بنیاد خیامی» هم به کارهای خیریه و تاسیس مدارس در ایران مشغوله تا محمود خیامی نشون بده یادش نمی‌ره از کجا شروع کرده.

ما که فکر می‌کنیم باید روی در و دیوار این مدارس بنویسن: هیچ‌چیز نمی‌تونه امید رو شکست بده…

اشتراک گذاری این محتوا:

اشتراک:

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *