پیشرو
.
مثل یک کارگردان
.
مسعود کیمیایی
.
امروز هنجار شکنی نه تنها سخت نیست بلکه یه ژست روشنفکری و متفاوت بودنه.
ولی بیاید به عقب برگردیم. مثلا روزهایی که عوام مردم به عشق آهنگ های کوچه بازاری و رقص و دعوا تو کافه و داستان هایی که آخرشو می شد همون 10 دقیقه اول فیلم حدس زد به سینما می رفتن.یکی پیدا می شه که تصمیم بگیره ذائقه و سلیقه خودشو وارد سینما بکنه.نمی گم می خواسته ذائقه مردمو تغییر بده چون فکر می کنم مسعود کیمیایی هنوز هم بعد از ده ها سال فعالیت هنری از نوشتن کتاب و ساختن فیلم و شعر و… دنبال تغییر ذائقه نیست.اون فقط خودشه،سبک خودش و جهان بینی خودش مهم نیست که الان موفق تره یا قبل.مهم اون روزیه که قیصر می سازه.روزی که با علم به سلیقه مردم و نگاه عوام به فیلم های اون زمان تصمیم می گیره جور دیگه ای از دنیای اطرافشو نشون بده.این آدم ها به موفقیتشون فکر نمیکنن چون اون زمان موفقیت یعنی موافق جهت رودخانه شنا کردن.اون ها به حرف تازه و روش تازه و خلق اتفاق نو فکر می کنن.و به یک سبک و تفاوتشون انقدر بزرگ می شه که الان دیگه کافیه یک دقیقه از دیالوگ فیلمشو بشنوی تا حدس بزنی این فیلم، فیلم کیمیاییه.