هفته ایی که گذشت سالگرد غلام رضا تختی بود ، تخی که دوران اوجش در دهه 60 میلادی و دهه آرمان گرایی جهانی بود دهه جنگ بین آرمان گرایی و سرمایه داری ، دهه جنگ بین سیاه و سفید و ظالم و مظلوم ، زمانی که ارزش های اخلاقی متفاوت بود و به تبع و تاثیر آن در ایران هم چنین بود . اگر در دنیای آن زمان نماد این آرمان گرایی کاسیوس کلی بود که نامش شد محمد علی در ایران آن زمان نمادش غلامرضا تختی بود ورزشکاری که این جنگ آرمان گرایانه اورا از سیاست دور نگه نداشته بود و در روزگار سیاه و سفید ان زمان مجبورش کرده بود به واکنش و جانبداری از یک سوی این تقابل ، جانبداری از آرمان گرایان ، تختی در مدت کم زندگی اش نماد و قهرمانی شد با منش پهلوانان تاریخی ایران صحنه ایی جاودانه از زلزله بوئین زهرا هست که غلامرضا تختی بالای ماشین است و مردم به پتو و کمک های زلزله را میرسانند مردمی که به حاکمیت اعتماد ندارند و تنها شخص امینشان تختی است ، غلامرضا تختی نه به خاطر کشتی که بودند از او کشتی گیران بهتری و نه به خاطر مدال هایش که بودند از او پرمدال تر و پر افتخار تر بلکه به خاطر همین منش و رفتارش و به خاطر با مردم بودنش سالهاست که زنده است او که وقتی می داند پای چپ حریفش مصدوم است و در طول بازی به سمت آن نمی رود ، او که پس از مرگ مصدق علارغم ممانعت حکومت به سر مزار مصدق می رود ، اوکه نه ظالم بود و نه دربرابر ظالم سر خم کرد ، مهم نیست چطور از دنیا رفت مهم این بود که چطور زندگی کرد و چطور نامش را برای همیشه زنده نگه داشت . شاید یکی از تاثیر گذارترین های قرن گذشته بر رفتار ایرانیان تختی است او که از خود یک سبک از اخلاق گرایی و جوانمردی را به جا گذاشت که حتی در دنیای مدرن هم کاربرد دارد و می تواند برای خیلی از درد های امروزی هم چاره ساز باشد و حیف بود که در سالگردش یادی نکنیم از او که تا سالها می تواند برای فرزندانمان و برای نسلها الگو باشد ، تاثیرش بر زندگیمان همچنان باقی است . نام و یادش زنده
جهان پهلوانا صفای تو باد دل مهرورزان سرای تو باد بماناد نيرو به جان و تنت رسا باد صافی سخن گفتنت مرنجاد آن روی آزرمگين مماناد آن خوی پاکی غمين به تو آفرين کسان پايدار دعای عزيزان تو را یادگار