این روزها ویدئویی تو فضای مجازی دست به دست می شه. خیلی از ما دهه شصتی ها رو تحت تاثیر قرار داده و حتی بعضی از ما رو به گریه انداخت.تقدیر و بزرگداشت بهرام شاه محمد لو یا به قول ما بچه های اون زمان آقای حکایتی!چی می شه که این تاثیر روی یک نسل اتفاق می افته! دقیقا کجای کار باید درست باشه که این اتفاق بعد از سال ها همه ی هم سن و سال های اون زمان رو تحت ثاثیر قرار بده.جدای از اینکه قصه و قصه گویی می تونه تاثیر شگرفی روی بچه ها بگذاره .و تخیل و فکر و زندگی بچه هارو جهت بده.اینکه یک آدم بتونه در نقش یک قصه گو اینطور نوستالژی ذهن یک نسل بمونه بر میگرده به یک اتفاق دیگه به اینکه آدم هایی بودند.بدون ژستی برای دیده شدن خالصانه برای عشقی که داشتند کار کردند و هدف اون ها تحت تاثیر هیچ حاشیه ای نبوده.امروز اطراف ما هستند آدم هایی در نقش هایی مشابه.ولی اینکه چقدر اون احساس دو طرفه بین خودشون و مخاطب برقرار شده.چیزیه که شاید 2 دهه طول بکشه تا معلوم بشه.امروز آقای حکایتی نماینده نسلی از آدم های دلسوز و عاشقیه که اونقدر در نقش به ظاهر معمولی قصه گویی درخشیدند.که میلیون ها دهه شصتی به احترامش از جا بلند می شن .براش کف میزنند و خاطراتشون و با صدای بلند آواز می خونند.