۵ ساله که توی واحد حسابداری یه مجموعه تولیدی کار می کنم، با مدیرمون کلا ۶ نفریم، خیلی خوب تقسیم وظایف شده بود، هر کدوممون یه مسئولیتی داشتیم مثلا همه حقوق و دستمزدا با من بود. تا اینکه یکی از همکارام مریم به طور غیر منتظره ای استعفا داد، می دونستیم داره ازدواج می کنه ولی اصلا فکر نمی کردیم بخواد از این شهر بره… همه ارزش افزوده و گزارشات فصلی و پرونده های مالیاتی رو اون انجام می داد.
مدیرمون یه جلسه گذاشت و بهمون توضیح داد به خاطر شرایط شرکت و وضعیت اقتصادی، دیگه کارشناس جدیدی رو استخدام نمی کنند و از این به بعد همه ی کارای مریم بین ما تقسیم می شه… آخه مگه می شه؟؟؟ کی می تونست از پس کارای مالیاتی شرکت بربیاد؟ ما حتی نمی دونستیم ارزش افزوده چه جوری حساب می شه!. هممون اعتراض کردیم. گفتیم شما که از رفتن مریم خبر داشتید حداقل باید به ما کمک می کردید که اینا رو یاد بگیریم، یکی دوتا از همکارام کلا زیر بار نرفتن، ولی راستش می دونی چیه؟ تقصیر منه که بعد از ۵ سال حسابداری کار کردن، هنوز ساده ترین مفاهیم و قوانین رو نمی دونم. درسته که شرکت هم باید پیش بینی این روزا رو می کرد ولی من باید خودم یاد می گرفتم. حداقل برای پیشرفت خودم.
توی جلسه هیچی نگفتم، چون راستش از این اتفاق خوشحال بودم، یه فرصت به وجود آمده که تجربه جدیدی داشته باشم. آخرش مدیرمون هم قول داد که برامون کلاس آموزشی برگزار کنند… دیگه چی از این بهتر.