. . . ایرج طهماسب . . ما دهه پنجاه و شصتی ها بچه های خوشبختی بودیم! اینکه ما هزارو یک بحران و جنگ و مشکل و پشت سر گذاشتیم به کنار. ولی خوشبختی یعنی بچه ای باشی از نسلی که لحظه های شاد کودکانه ات رو بعد سال های سال قدر بدونی و وقتی چشم می بندی بتونی خودتو تو دنیای مشترک یک نسل پیدا کنی.ما همه رویای مشترک داشتیم، بازی ها و برنامه های کامپیوتری مارو احاطه نکرده بود، همه با هم منتظر شروع یک برنامه لحظه شماری می کردیم.امروز میتونیم از حس مشترک شروع مدرسه موش ها، کلاه قرمزی، خونه مادر بزرگه، النگ و دولنگ و خیلی های دیگه حرف بزنیم. تو ساختن دنیای بی بدیل کودکی ما که حالا که از دور نگاهش می کنیم تلفیقی از امید و نا امیدی، امنیت و نا امنی بود کسانی بودند که دنیای ما بچه ها رو امن تر و امیدوارانه تر ساختند. ما با اون ها خندیدیم، یاد گرفتیم و باورشون کردیم. کسانی مثل ایرج طهماسب، که هنوزم برای نسل ما آقای مجری دوست داشتنیه. انسان هایی از این دست دنیای بچه هارو خوب می شناسند. می تونن سال ها با اون ها همراه باشند که اگر بعد از 30 سال باز هم برنامه بسازند.مخاطبش کودکانی هستند به همراه پدر و مادرهایی که دیروزشون پر از قصه های این افراد بوده.ایرج طهماسب نابغه نسل ما و بعد از ما درست میدونسته کجا ایستاده.نبض باور بچه ها رو می شناسه و میدونه کجا چه چیزی رو چطور باید گفت. دنیای ما به همت انسان هایی مثل او پر از رنگ و نقش و عروسک ها و قصه هاییه که ما انقدر باورشون کردیم که تصور بی جان بودن شخصیت هایی مثل کلاه قرمزی و پسر خاله برامون غیر ممکنه.ایرج طهماسب، کارگردانه، نویسنده است، بازیگره، عروسک گردان و مجریه بزرگیه ولی برای نسل ما یک نوستالژی دوست داشتنیه.ما دهه پنجاه و شصتی ها به خاطر وجود کسانی مثل شما خوشبخت بودند آقای طهماسب، تولدتون مبارک.